عمار، اهل صبر و بصیرت

http://s5.picofile.com/file/8154722700/ayna_ammar.jpg

9 صفر سالروز شهادت عمار یاسر تسلیت باد

گفتار قاطع عمّار در مجلس مشورت برای جنگ:
هنگامی که امیرمؤمنان علی علیه‌السلام در کوفه تصمیم گرفت که برای سرکوبی معاویه و سپاه او به سوی صفّین حرکت کند، مهاجران و انصار را که با آن حضرت بودند، طلبید و با آن‌ها درباره‌ی جنگ با معاویه به مشورت پرداخت و از آن‌ها نظرخواهی کرد. آن‌ها هر کدام جداگانه برخواستند و نظر خود را بیان نموند. عمّار یاسر نیز در میان آن جمع بود و برخاست و پس از حمد و ثنای الهی چنین گفت: "ای امیرمؤمنان! اگر می‌توانی حتی یک روز به دشمن مهلت ندهی، این کار را انجام بده. ما را قبل از آن‌که آتش دشمنان بدکار شعله‌ور گردد و برای دوری و جدایی از ما هم‌رأی شوند، همراه خود روانه‌ی جبهه کن. آن‌گاه مخالفان را به سوی راه هدایت و رشد فراخوان. اگر پذیرفتند که سعادتمند شده‌اند وگرنه، ناگزیر با آن‌ها می‌جنگیم. فَوَاللهِ اِنَّ سَفْکَ دِمائِهِمْ، وَالْجِدَّ فی جِهادِهِمْ لَقُربَهٌ عِندَاللهِ وَ کَرامَهٌ مِنْهَ: سوگند به خدا! قطعاً ریختن خون آن‌ها و تلاش برای جهاد و نبرد با آن‌ها، موجب تقرّب و کرامت در پیشگاه الهی خواهد بود."

ادامه مطلب
۰ ۰ ۱ دیدگاه

در ساحت قدس الهی‏

http://s5.picofile.com/file/8154710942/IMAGE635045836005468750.jpg

پیامبر به سوی «سِدْرَةُ الْمُنْتَهی‏» می‏رود.

آیا «سدره منتهی» را می‏شناسی؟

درخت بزرگی که در ملکوت اعلی است و هزاران فرشته در اطراف آن هستند.

اما چرا این درخت را به این نام می‏خوانند؟

چون این درخت آخرین ایستگاه است!

پیامبران و فرشتگان تا اینجا بیشتر نمی ‏توانند جلو بیایند.[1] به این درخت که برسی، هر کس که باشی باید متوقف شوی!

اینجا آخر خط است.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۲ دیدگاه

سلمان منا اهل البیت

8 صفر سالروز رحلت سلمان محمدی تسلیت باد

اصبغ بن نباته می گوید: همین که سلمان از دنیا رفت و هنوز ما جنازه ی او را از قبرستان برنداشته بودیم، ناگهان مردی را سوار بر استر دیدیم که خیلی غمگین بود. از استر پیاده شد و بر ما سلام کرد و ما جواب سلام او را دادیم، گفت: «در مورد غسل و نماز وکفن و دفن جنازه ی سلمان، جدیت و شتاب کنید.» ما او را کمک کردیم، او برای حنوط و کفن و دفن، کافو آورده بود. به دستور او آب آوردیم، او جنازه سلمان را غسل داد و کفن کرد و نماز بر جنازه خواندیم و جنازه را دفن نمودیم. آن مرد، امیرمؤمنان علی علیه السلام بود که خودش لحد قبر سلمان را چید و قبر را پوشانید. حضرت علی (علیه السلام) در آخر کار با دست خود بر روی قبر سلمان شعر زیر را نوشتند:

و فدت علی الکریم بغیر زاد *** من الحسنات والقلب السلیم
و حمل زاد اقبح کل شیء *** اذا کان الوفود علی الکریم
بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت ترین کار است.
ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

داستانی عجیب از آب آوردن حرم حضرت رقیه علیها السلام

http://s5.picofile.com/file/8154252768/ezbsqvsu.jpg

5 صفر سالروز شهادت حضرت رقیه بنت الحسین علیهما السلام تسلیت باد

داستان بسیار زیبا از سید ابراهیم نقیب السادات که در عالم رویا دخترش میبند که حضرت رقیه سلام الله علیها می فرماید به پدرت بگو حرم من آب برداشته است و پدرت باید...در نتیجه پدر به حرم حضرت می رود و به مدت سه روز بدن مبارک نازدانه حضرت سید الشهداء علیه السلام را به دست میگیرد و بعد از این داستان دستش اثری دارد که همه مریض ها را شفا میدهد و همینطور فرزندان از نسل او.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۱ دیدگاه

روایت تکان‌دهنده امام باقر درباره حوض کوثر

http://s5.picofile.com/file/8154263018/ezbsqvsu.jpg

حضرت امام محمد باقر علیه السلام می‌فرمایند: روز قیامت، چون جماعتی را از کنار حوض کوثر دور می‌کنند، حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌گریند و می‌فرمایند: چگونه نگریم بر جماعتى که از شیعیان على‌بن‌ابى‌طالب بوده و به سوی دوزخ روان می‌شوند؟!

در کتاب «بشارة المصطفى» و «مجالس» شیخ مفید و «امالى» شیخ طوسى روایت کرده ‏اند از شیخ مفید، از ابن قولویه، از حسین بن محمد بن عامر، از مُعَلّى بن محمد، از محمد بن جمهور عَمِّى، از ابن محبوب، از أبو محمّد وابِشى، از ابو وَرْد که گفت: از حضرت امام محمّد باقر علیه‌السلام شنیدم که مى ‏گفت: چون روز قیامت بر پا شود، خداوند همه مردم را عریان و پابرهنه در زمین هموارى جمع می‌کند؛ و آنها را در راه محشر به قدرى متوقف می‌دارند که همگى عرق بسیارى مى‏ کنند و نفَس‏هاى آنان به شدت میزند، و به قدرى که خداوند اراده کرده است درنگ مى‏کنند؛ و این است معناى گفتار خداوند تعالى: «فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا؛ و در آن وقت (اى پیامبر) نمى‏شنوى مگر صداى آرام و بدون صوت را.»

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

بعد علمی زندگانی امام حسین علیه السلام

http://s5.picofile.com/file/8153128484/IMG16411858.jpg

دانش فراوان و اندیشه بلند و بصیرت فوق‏ العاده، ویژگى دیگر حسین بن على علیه السلام بود. آن حضرت علیه السلام به کتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله آگاهى کامل داشت و از علم لدنّى بهره‏مند بود. همچنین از جریانات و تحوّلات فرهنگى، سیاسى و اجتماعى جهان اسلام اطّلاع کافى داشت. این فضیلت، از طرفى امام حسین علیه السلام را مورد توجّه مسلمانان، مخصوصاً شیعیان قرار داده و منزلت اجتماعى خاصّى براى حضرت علیه السلام به‏ وجود آورده بود و از طرف دیگر براى او وظیفه و مسؤولیت ‏ساز بود. به عبارت دیگر، چون امام علیه السلام انحرافات فراوان فرهنگى، سیاسى و اجتماعى را در جامعه اسلامى مى‏ دید و عمق فاجعه را درک مى‏ کرد سکوت را بر خود روا نمى‏ دانست.

بنابراین، دانش وسیع امام حسین علیه السلام، هم در پیدایش حادثه خونین عاشورا و هم در برآیند و تأثیر آن در جهان، نقش آفرین بوده است. بدین جهت این بُعد شخصیتى حضرت، در حدّ توان و اقتضاى مجال مورد بحث قرار مى‏ گیرد.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

گوهرهای انسانی

http://s5.picofile.com/file/8153122642/n00143719_b.jpg

این که در روایت نقل شده است؛ «حضرت جبرئیل علیه السلام به زمین می‌آید و گوهرهای گرانبهای انسانی را می‌برد»، آیا صحیح است؟ منظور از این روایت چیست؟ در برخی از کتاب‌های متأخرین این روایت به بیان زیر نقل شده است: «و سأل رسول اللّه صلی الله علیه و آله  جبرائیل علیه السلام: «هل تنزل إلى الأرض من بعدی؟» قال: نعم یا رسول اللّه أنزل إلى الأرض من بعدک عشر مرّات و أرفع عشر جواهر من وجه الأرض. قال صلی الله علیه و آله: «ما هذا الجواهر؟» فقال: الأوّل: أنزل إلى الأرض و أرفع البرکة منها، و الثانی: أرفع منها الرحمة، و الثالث: أرفع منها الحیاء من عیون النساء، و الرابع أرفع الحمیة من رؤوس الرجال، و الخامس: أرفع العدل من قلوب السلاطین، و السادس: أرفع الصدق من قلوب الأصدقاء، و السابع: أرفع السخاء من قلوب الأغنیاء، و الثامن: أرفع الصبر عن الفقراء، و التاسع، أرفع الحکمة من قلوب الحکماء، العاشر: أرفع الإیمان من قلوب المؤمنین»؛[1] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  از جناب جبرئیل پرسید: آیا بعد از من به زمین خواهی آمد؟ جبرئیل گفت: بله! ای رسول خدا، ده بار به زمین خواهم آمد و ده گوهر گرانبها را خواهم برد. پیامبر فرمود: این گوهرهای گرانبها کدام‌اند؟ جبرئیل گفت: اول: برکت؛ دوم: رحمت؛ سوم: حیاء از چشم زنان؛ چهارم: غیرت مردان؛ پنجم: عدل از دل سلاطین؛ ششم: راستی و درستی از دل دوستان؛ هفتم: سخاوت از دل ثروتمندان؛ هشتم: صبر از فقرا؛ نهم: حکمت از حکیمان؛ دهم: ایمان از دل‌های مؤمنان.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۱ دیدگاه

بعد عبادی زندگانی امام حسین علیه السلام

http://s5.picofile.com/file/8152932718/DASImage5133.jpg

آن حضرت در برجسته‏ ترین خانواده از نظر اخلاقى، دینى و اجتماعى چشم به جهان گشود و در دامن منزّه ‏ترین افراد رشد کرد. جایگاه مذهبى و دینى آن بزرگوار بسیار بالاست. حسین بن على (علیه السلام) تا هفت سالگى تحت تربیت اشرف مخلوقات عالم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بود و پس از رحلت آن بزرگوار نیز از توجّهات خاصّه امیرالموحّدین على بن ابى‏طالب (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، برترین شخصیّت ‏هاى عالم امکان، بهره ‏مند بود. و از نظر مذهبى، شخصیتى داشت که محبوب خدا و رسولش بود؛ تا جایى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «حُسَینٌ منّى‏ وَ انَا مِنْ حُسَیْنٍ» و با این جمله از ارتباط معنوى و یگانگى و توافق فکرى کامل خویش با امام حسین (علیه السلام) خبر داد. پس از شهادت امام حسن (علیه السلام) به عنوان جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام انس و جنّ مطرح گردید. و هر یک از اینها (شخصیت خانوادگى و مذهبى) در ساختن شخصیت ممتاز امام حسین (علیه السلام) و نهایتاً در پیدایش عاشورا مؤثر بوده ‏اند.

در این بخش درباره خصوصیات فردى امام حسین (علیه السلام) که از سویى محصول آن شجره طیّبه و تربیت خانوادگى است و از سوى دیگر زمینه‏ ساز شخصیت مذهبى و اجتماعى است، سخن مى ‏گوییم و نقش آنها در پیدایش و برآیند حادثه عاشورا در جامعه اسلامى را تبیین مى ‏کنیم.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۱ دیدگاه

ماجرای شتر امام سجاد علیه السلام

http://s5.picofile.com/file/8152531468/4_17.jpg

حضرت زین العابدین علیه السلام شتری داشت که بر اساس بعضی از روایات بیست و دو بار با او به حج رفته بود، اما در تمامی این مدت حتی یک ضربه تازیانه هم به او نزده بود. امام در شب شهادت خود سفارش کرد به این شتر رسیدگی شود.
وقتی امام به شهادت رسید، شتر یکسره به سوی قبر مطهر امام رفت، در حالی که هرگز قبر امام را ندیده بود. خود را به روی قبر انداخت و گردن خود را بر آن می زد و اشک از چشم هایش جاری شده بود.
خبر به حضرت امام باقر علیه السلام رسید. امام کنار قبر پدر رفت و به شتر گفت: «آرام باش. بلند شو خدا تو را مبارک گرداند.» شتر بلند شد و برگشت ولی پس از اندکی باز به قبر برگشت و کارهای قبل را تکرار کرد. امام باقر باز آمد و او را آرام کرد ولی بار سوم فرمود: «او را رها کنید! او می‌داند که از دنیا خواهد رفت.» سه روز نگذشت که شتر از دنیا رفت.

بحارالانوار، ‌ج 46، ص 147 و 148، حدیث 2 و 3 و 4 به نقل از بصائر الدرجات و اختصاص و کافی ج 1، ص 467، حدیث 2 و 3 و 4

۰ ۰ ۰ دیدگاه

عوامل محبت زدایی درخانه

عوامل محبت زدایی درخانه

اول چیزى که محبت را از خانه بیرون مى برد و شیشه محبت را مى شکند تند خوئى است. اختلاف، تندى، پرخاشگرى شیشه محبت را زود مى شکند.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه