حـب حیــدر
دل و دین و عقل و هوشم همه را نجات دادی | و فتحت باب صدری و سکنت فی بلادی |
آتشــی به جانـــم افتـــاد که غایتـــی نـــدارد | هی نـار حـب حیـدر التـی ملـت فــؤادی |
گرچه از جهــان بریــدم به نگــاهت آرمیـــــدم | لیتنی اکون دوما لک خــالص الـــــودادی |
عاشــقان درگــه تـو بـه هــوای روی مــــاهت | یسهرون لیـلة القــدر و یبسطوا الأیـادی |
آنچه از کمـال وصفت بنویــسم این روا نیست | لـک کـل مـا بأحمـد لـک کـل مـا بهــادی |
ابـن عــم مصطفــایی کـه زنصــرتش نشایــــد | انـــت انّیــت بــآنٍ و عملـــت بالعنــــادی |
مـــرد قتلگــــاه و جنگی بـــه احـــد نـدا بـرآمد | لا فتی الا علیــــا نُصرتـــاً علـی الأعادی |
منــکران روز خــم را به چــه واژه ای بخــــوانم | انـــهم جنــــود کفـــر و لنـــارهم وقــادی |
ابن ملجم که به فرقت ضربـه ای زکین می زد | جبرئیـــل کـــان یبکی و مکبـــرا ینــــادی |
که ستون هر هدایـت به اشـاره ای فرو ریخت | حین ذا انتهی علـــی بجنایة المــــرادی |
دست او بریــده بادا که چنین جنایتی کــــــرد | و بقــی بنـار ربـــه لیــــکون کالـــــرمادی |
علــی ای همای رحمت تو چه آیتی خــــدا را | التی بـها وعـدنا و بـها نـری المعـــــــادی |
شأن تو نوشتنی نیست که من نوشته باشم |
انت فـوق کـــل شـأن و علیـک اعتمادی |
حیدرا قسم به جـاهت که تظاهـری نکــــــردم | هذا کـــل ما احســه بخــالص اعتقــادی |
ابوعلی المالکی_شهرچمران |
با خدا ارتباط برقرار کنیم
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) در توصیه به ابوذر، آخرین آیه سوره آلعمران را تبیین و مصداقش را مشخص میکند. آیه پایانی سوره آلعمران چنین است: "یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا واتقوا الله لعلکم تفلحون." این آیه شریفه گرچه مصادیق فراوانی نظیر مرزبانی و حفظ ثغور دارد ولی بارزترین مصداق آن، رفتن به مراکز مذهبی و انس گرفتن با عبادات دینی است، از این رو رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: "کثرة الاختلاف إلی المساجد فذلکم الرباط."(1)
رابطه آن است که انسان وقتی نماز خواند خوشحال نباشد که از عهده تکلیف بدر آمده و خود را فارغ بداند، بلکه باید شوق به عبادت و لذت ارتباط و مناجات با خداوند در او حالتی ایجاد کند که منتظر نوبت نماز دیگر باشد.
همدلی و هم زبانی راه حکومت در دلها
در روابط اجتماعى، کسانى بر دلها حکومت میکنند که دلشان را خانه مهر و محبت مردم کرده باشند. برعکس، آنان که «خود» را بیش از همه میپسندند و «خود» را بیش از دیگران دوست دارند و آسایش و راحتى خود را بر دیگران ترجیح میدهند، ... نه نزد خدا و رسول اعتبارى دارند، نه در دل و جان مردم، جایى و موقعیتى!. گوهر «خدمتگزارى به مردم»، تنها در دلهاى وارسته از منیت و خودخواهى یافت میشود. خداى مهربان، بندگانش را دوست دارد. کسانى را هم که به بندگان خدا خدمت و مهربانى کنند، دوست میدارد و این مقتضاى محبت و علاقه است.
امام على (علیه السلام) در مورد روش برخورد با مسلمان نیز فرمود: ان ا... یحب المرء المسلم الذى یحب لاخیه ما یحب لنفسه و یکره له ما یکره لنفسه؛ خداوند دوست دارد آن مسلمانى را که آنچه را براى خود میخواهد براى برادر دینی اش هم بخواهد و آنچه را براى خویشتن نمی خواهد براى او هم نخواهد (محاسن برقى، ج 1، ص 10). امام صادق (علیه السلام) درمورد ارزش دیدار برادران فرمود: من زار اخاه فى ا...، قال ا... عزوجل: ایاى زرت و ثوابک على و لست ارضى لک ثوابا دون الجنة؛ هر کس براى خدا از برادرش دیدار کند، خداوند عزوجل میفرماید مرا دیدار کرده اى و ثواب تو بر من است و به ثوابى جز بهشت براى تو راضى نمی شوم (اصول کافى، 3/ 255).
آخرین نظرات
- دستت شما درد نکند خوب است اما فونتی عربی نسخ که می شد بسیار خوب تر می شد.
- یادتون نره سنی یعنی به سنت عمر و خلفا ببینید این ...
- یادتون نره سنی یعنی به سنت عمر و خلفا ببینید این ...
- سلام. خداخیرتون بده. خیلی به دردم خورد
- با تشکر از زحمات شما خدا خیر و برکت به زندگی شما بدهد
- آقایی که خودت را "من"معرفی کردی این فرض غلطی که ...
- اصلا لازم نیست این همه کتاب بخونیم تا به حقیقت پی ...
- اگر شیعه علی نبود اسلام به بی راه می رفت و جهالت ...
- سلام هنوزم این پیامرسان هست؟
- خدا خیر دنیا و آخرت بده بهتون خیلی کمکم شد برای ...