امام علیه السلام به مکان خود برگشت آن شب را به تمام بر پا بود، نماز می گذارد، استغفار می نمود، دعا می کرد.
یاران نیز همچنین به قیام پرداختند، نماز می خواندند و دعا می کردند و استغفار می نمودند، طنین صدا مانند طنین آواز خانه زنبور در فضا بلند بود.
یکی به رکوع، دیگری به سجود، یک تن ایستاده، دیگری نشسته بیتوته ای با صفای تجرید داشتند.
سجیه ی حسین در کثرت صلات و کمال صفات این بود. (اللهوف ص57)
سپیده تاریک و روشن و نماز
آری، با یک جهان روشنی برخاست برای وظایف روز، بعد از نماز صبح که تاریک و روشن خواند و همه به امامت او نماز خواندند، دستور داد که، نی ها را در میان خندق بریزند و آتش بزنند.
نبرد و خون
این قسم روز، تاریک، تیره، خونین، هولناک است، بهار مرگ در آغاز آن و خزان اسف آوری در پایان خود دارد.
آن مظلوم قائد عظیم الشأن علیه السلام فرمود: برخیزید رو به استقبال مرگ که چاره ای از آن نیست. این تیرها پیک این مردمند به سوی شما. در این تیر باران همه زخم برداشتند.
نحن بنوا الموتی فما بالها نعاف ما لا بد من شربه
در سینه روز رسیده اند، یعنی روز بالا آمده و جنگ شروع شد. جنگ کردند از هر سه ستون، به نوبه. حمله پشت سر حمله می شد و دفاع می کردند. تا جماعتی هنگفت در نخستین حمله ی عمومی از یاوران حسین علیه السلام کشته شدند، از تیر اندازی ابتدایی که فارغ شدند، مبارزه های تن به تن شروع شد.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.