از دیدگاه او، امت اسلام که با زوال دولت 623 ساله عثمانى روبرو گشته است، و تلخى هاى بسیار چشیده، بهتر است، نظام مدینه فاضله اسلامى را که در آن اصل بنیادى غدیر مطرح است، تجربه نماید. نظامى که پیامبر جز به آن سفارش نفرموده است .
علامه امینى با تالیف "الغدیر" خاطرات عصر نبوى را تجدید مى کند، عصرى که سرورى از آنِ امت قرآنى است و رسول اکرم صلى الله علیه و آله رهبرى آن را بر عهده دارد و بعد از خود، ولایت على بن ابى طالب علیه السلام را معرفى کرده است .
امینى، احیاگر سنت نبوى ، با "الغدیر" جلوههاى شوکت و عظمت امت اسلامى را در خاطرهها زنده مى دارد و اصل اصیل و محور حکومت قرآنى، جریان غدیر خم را یادآور مى شود.
امینى در عصرى زندگى مى کند که شکست دولت عثمانى روى داده است. شکستى که اگر"اصل غدیر" و رهبرى امت آنگونه که پیامبر اسلام و قرآن کریم فرموده، اجرا مى گردید، روى نمى داد و انگلیس را جرات آن نبود که عراق را جزء مستعمرات خویش درآورد.
امینى علاوه بر این که با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین "سند شناسى" و "نقد حدیث" حقائق غیر قابل انکارى را پیش چشم امت اسلامى نهاد و مساله اختلاف اهل یک کتاب و قبله را از میان برداشت جهانیان را به این مساله واقف ساخت که فلسفه امامت و رهبرى از اصول شناخته شده تشیع، از مبانى اصیل اسلامى است .
علامه مصلح با نقد آثار و تالیفات کسانى چون "ابن تیمیه"، "آلوسى"، "قصیمى" و "رشید رضا" در صدد برآمد وحدت و اخوت اسلامى را در جهان اسلام بگستراند و تخمهاى نفاق و تفرقه را بخشکاند. وى در پى اسناد حدیث غدیر، بیست و چهار کتاب تاریخى، بیست و هفت محدث و چهارده مفسر قرآن و هفت متکلم اسلامى را مى یابد که به نقد حدیث غدیر پرداختهاند. آنگاه راویان حدیث غدیر از صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله را به ترتیب حروف الفبا ذکر مى کند.
وى یکصد و ده تن از اصحاب را نام مى برد که حدیث غدیر را روایت کردهاند و به نام هشتاد و چهار تابعى اشاره مى نماید. سپس طبقات راویان حدیث غدیر از علما را بر مى شمارد از علماى قرن دوم هجرى تا قرن چهاردهم سیصد و شصت تن را ذکر مى کند که به نقل از حدیث شریف غدیر موفق شدهاند و علامه مجاهد براى یافتن مدارک معتبر بارها به اقصى نقاط جهان مسافرت مى نماید تا آنچه را که از دین الهى در مورد خلافت کبرى فرود آمده، به امت اسلام برساند. وى نخست در کتاب گرانقدر الغدیر به آیاتى که در خصوص امیرمؤمنان على علیه السلام فرود آمده، مى پردازد، برخى از این آیات نورانى عبارتند از:
آیه تبلیغ، آیه اکمال دین، آیات سوره معارج، آیه ولایت، سوره هل اتى . همچنین احادیث نبوى و سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله را با آمیختگى شگرفى در آغاز و انجام سخن و یا در مقام استدلال و تایید و تضمین یادآور مى شود که بعضى از این احادیث به قرار زیر مى باشند:
حدیث غدیر و ولایت، حدیث اخاء، حدیث منزلت، حدیث ثقلین، حدیث على مع الحق و الحق مع على، حدیث تبلیغ، حدیث انذار العشیرة، حدیث ان علیا أول من اسلم و آمن و صلى، حدیث ردالشمس، حدیث سد الابواب، و صدها حدیث دیگر که در فضل و بزرگى وصى بر حق حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله، بر زبان پیامبر اسلام جارى گشته است .
دکتر سیدجعفر شهیدى که خود در نجف و تهران از یاران آن فرزانه بود، نقل مى کند که روزى علامه امینى به من گفت: «من برای نوشتن الغدیر، ۱۰٬۰۰۰ کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خواندهام و به ۱۰۰٬۰۰۰ کتاب مراجعه مکرر داشتم.»
وى در ادامه سخن مى گوید: "او مردى گزافه گو نبود. وقتى مى گفت کتابى را خواندهام، به درستى خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود."
علامه نستوه پس از بررسى اسناد حدیث غدیر و اثبات واقعه مهم عصر نبوى، شاعران چهارده قرن را که از سفره قرآن توشه برداشته بودند، به شهادت آورد. تا هم یادى از نام آوران و مبارزان مکتب ارجمند علوى کرده باشد و هم فضایل امام على علیه السلام، وصى حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله را به اثبات رساند. وى ادب متعهد شیعى را یکى دیگر از حجتهاى واقعه غدیر دانست و براى فراهم آوردن شعر بزرگ مردان فضیلت سالها تلاش پیگیر نمود. تا علاوه بر گردآورى شعر حماسه سرایان غدیر، اشتباهات عمدى محققین مغرض را بر ملا سازد. ((((او برای تقویت آنچه میخواست بنگارد رنج سفر به شهرها و کشورهای مختلف را بر نفس خویش هموار نمود. تشنه دانایی و تدبر بود و این تشنگی او تنها با درنوردیدن بوستان العلما کاهش مییافت. او همه کتابهای خطی و چاپی کتابخانه مرحوم سید محمد باقربحرالعلوم، کتابخانه مرحوم آیتالله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، کتابخانه شیخ فرج الله نجفی و کتابخانه حسینیه شوشتریها را مطالع نمود. نقل است که برای مطالعه در این کتابخانه علامه سر شب وارد آن میشد و مدیر کتابخانه در ر ا به روی آن بزرگوار قفل مینمود و صبح روز بعد در را میگشود. مرحوم امینی سپس به مطالعه کتابخانههای کربلا پرداخت. همه کتب خطی و چاپی کتابخانههای کاظمیه، بغداد، سامرا، حلّه و بصره نیز توسط آن عالم روحانی به طور کامل مطالعه شد.
علامه خود چنین فرموده است: «من برای نوشتن الغدیر، ۱۰ هزار کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خواندهام و به ۱۰۰ هزار کتاب مراجعه مکرر داشتم.». منبع: روزنامه سیاست روز))))
سال 1364 / 1324 چاپ اول کتاب الغدیر در نجف آغاز مى شود و تا نُه جلد آن به طبع رسیده و در سراسر ممالک اسلامى و غیر آن منتشر مى گردد. با انتشار کتاب گرانمایه "الغدیر" سیل نامهها و ستایشها به دانشمند فرزانه و علامه خبیر ارسال مى شود. این تقریظ ها گاه از دانشمندان بزرگ شیعه و اهل سنت است و گاه از پادشاهان کشورهاى اسلامى .
نکته واحدى که در تمام ستایشها به چشم مى خورد. پذیرش غدیر است به عنوان محور حرکت اسلامى و بنیان حکومت دینى و مذهبى اسلام . پادشاهى فرصت طلب درصدد هستند تا این جنبش دینى را به نفع خود به پایان رسانند ولى دانشمندان از جایگاهى بى غرضانه به مسأله مى اندیشند و در حقیقت زنجیر متصل به وحى را بعد از قرنها به راهنمایى مصلح بزرگ حضرت علامه امینى مى یابند.
شیخ محمد سعید دحدوح از دانشمندان متتبع و امام جمعه و جماعت "اریحا" از نواحى حلب نامهاى ادیبانه به مؤلف "الغدیر" نگاشته و در آن اینگونه مى گوید: «آقاى من، کتاب "الغدیر" را دریافت کردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم ... قبل از آن که در امواج انبوه معانى آن وارد شوم نیروى فکر و اندیشهام در آن شناور گشت و شمهاى از آن را با ذائقه روحى خویش چشیدم. احساس نمودم که این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارائى است که هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانى از آب باران صاف تر و گواراتر و از مُشک خوشبوتر است... .»
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.