السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک. علیک منی سلام الله أبداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
خداوند خواسته است، تا نام حسین زنده باشد «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» (بقره، 152) قرآن میفرماید: شما یاد من باشید، من هم یاد شماهستم. حسین یاد خدا کرد و خدا هم یاد حسین میکند. خدا چگونه یاد حسین میکند؟ در شب تاسوعا و عاشورا دربنی آدم ولوله به پا میکند. «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» (انشراح، 4) آنها خیمههای امام حسین (علیه السلام) را آتش زدند، کودک و بزرگ را کشتند، تانامی از امام (علیه السلام) نماند. بنی امیه میگفت: چرا در اذان میگویید «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» باید تلاش کنیم نام پیغمبر حذف شود. «یریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» (صف، 8) قرآن میگوید: میخواهند نور خدا را با فوت خاموش کنند! ولی مگر میشود نور خدا را با فوت خاموش کرد. خداوند برای امام حسین (علیه السلام) در همه چیز سهم گذاشته است. میخواهی نماز بخوانی، بر هر خاکی میشود سجده کرد، اما بهتر از همه تربت کربلاست. وقتی میخواهی نمازبخوانی، همان وقت که با خدا رابطه پیدا میکنی، یاد حسین (علیه السلام) هم باشد. خاک کربلا جلویت بگذار. وقتی داری نماز می خوانی به خاک کربلا نگاه کن. حسین (علیه السلام)، با سلامتی و زنده بودن و انسانیت ما رابطه دارد. اسلام رابطه برقرار کرده است. هر وقت تشنه شدی، تا آب خوردی بگو سلام بر حسین (علیه السلام).
سلام الله علی الحسین (علیه السلام). دعا در حرم امام حسین (علیه السلام) و تحت قبه ی او مستجاب است. امام دهم خود امام است اما به یک نفر پول میدهد، میگوید: برو کنار قبر حسین (علیه السلام) و برای من دعا کن، میگوید: آقا خودت امام هستی، اما تمام امامها مأمور هستند که حسین (علیه السلام) را زنده کنند. کتابی است که هزار سال پیش نوشته شده است. اخیراً آن را آیت الله نجفی چاپ کرده است. این کتاب از هزار سال پیش است روایاتی هست از کتاب (فضل زیارة الحسین) که پیغمبر فرموده است: بروید حسین (علیه السلام) را زیارت کنید، هنوز حسین به دنیا نیامده میگوید: بروید حسین (علیه السلام) را زیارت کنید. بعداً به دنیا میآید، بزرگ میشود، شهید میشود، بروید او را زیارت کنید. بعد از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایاتی نقل کرده است که میگوید: برویدحسین (علیه السلام) را زیارت کنید، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) میگوید: بروید حسین (علیه السلام) را زیارت کنید. امام حسن (علیه السلام) برادر بزرگ است، خود امام حسین (علیه السلام) شب عاشورا فرمود: حسن از من بهتر است، اما خود امام حسن میفرماید: بروید حسین (علیه السلام) را زیارت کنید. همینطور یکی یکی بر حسب ترتیب از امامان در این رابطه روایت نقل کرده است.
در جلد 98 از کتاب بحار حدود 1000 حدیث در بارهی زیارت امام حسین (علیه السلام) و کیفیت زیارت امام حسین (علیه السلام)، خسته شدید، دلتنگ شدید، هوسی کردید، یادی از کربلا کردید، روی پشت بام یا در حیاط خانه بروید و بگویید «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» با نوک انگشت هم اشاره کن، حدیث داریم با اشاره بگویید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تشنه میشوی، یاد حسین (علیه السلام) کن، شب جمعه به حسین (علیه السلام) سلام بده. شب نیمهی شعبان خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، زیارت امام حسین (علیه السلام) وارد است. شب عید قربان و شب عید فطر و اول و نیمهی رجب، عاشورا و اربعین همه چنین هستند. چون کربلا خیلی خاطره دارد، من کمی خاطرات کربلا را امروز برایتان بگویم و دقت هم کنید. چند خاطرهی شنیدنی جالب از کربلا میگویم.
در کربلا داریم که هم زن کشته میشود، هم پسر کشته میشود، هم همسر شوهر شهید، اسیر میشود. زن و شوهر وهمسر، همه با هم، جناده یا نصاری، در جبههی ما الان گاهی پدر و پسر هستند اما دیگر همسرش اسیر نمیشود. کربلا چیزهایی دارد که هیچ چیز با کربلا قیاس نمیشود. در کربلا داریم کسی که خودش و پدرش و پدر بزرگش شهیدشدهاند. ما در جبهه هایمان پدر و پسر شهید داریم اما پدر شهید شود، پسر شهید شود و پسر پسرش هم شهید شودیعنی شهید در شهید در شهید.
جعفر در یاری اسلام در جنگ موته، شهید میشود. محمد پسر او در یاری امیرالمؤمنین (علیه السلام) در صفین شهید میشود، قاسم پسر او در یاری امام حسین (علیه السلام) شهید میشود. یعنی اصلاً خانواده، خانوادهی شهادت است. خیلی جالب است یعنی در تاریخ نظیر این را نداریم. در کربلا شهیدی داریم که در غدیر هم شاهد بود و در کربلا شهید شد. یعنی در غدیرخم بود که پیغمبر فرمود: هر کس من پیغمبرش هستم، علی (علیه السلام)، امیر اوست. شهیدی که هم شهید باشد، هم شاهدصحنهی غدیر خم باشد. اینها چیزهایی است که جای دیگر نیست. هفتهی گذشته گفتم، ما میگوییم جنوب، کربلای ایران. اما هر صفحه و حدیث و تکهی تاریخی که میخوانیم، میبینیم که خیلی چیزها در کربلا هست که در جبههها نیست،
البته در جبهههای ما هم خیلی چیزها هست که اشاره خواهم کرد. شهیدی که در لشکر یزید عامل نفوذی بود. جوانی است به نام عمار، غیر از آن صحابی معروف پیغمبر. ایشان به لشکر یزیدیان میرود. در کوفه منطقهای است به نام نخیله، میرود که ابن زیاد را بکشد، بعد میبیند دور ابن زیاد شلوغ است و نمیشود او را ترور کرد، میخواهد دشمن امام حسین (علیه السلام)، ابن زیاد، فرمان دار کوفه را بکشد، میرود و در آنها نفوذ میکند اما موفق نمیشود. میگوید: حالا که نتوانستم ابن زیاد را ترور کنم و دشمن امام حسین (علیه السلام) را بکشم، پس میروم کربلا و در یاری امام حسین (علیه السلام) شهید میشوم. شهید این گونه داریم. شهیدی که عامل نفوذی امام حسین (علیه السلام) میشود.
پانویس: درس هایی از قرآن
دیدگاهها (۱)
.
۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۳:۱۴
چقدر میرین دست دور طلا و خاک میارین؟؟؟؟؟
مگه خدا نگفت فقط منو بپرستین!!؟؟؟؟