سأل نبینا صلى الله علیه و آله و سلم جبرئیل علیه السلام: "هل تضحک الملائکة و تبکی؟" قال: نعم تضحک فی ثلاث تعجباً, و تبکی فی ثلاث ترحماً:
أما الاول: فالرجل یلغو کل یوم, ثم یصلی العشاء ویأخذ بعدها فی اللغو فتضحک الملائکة و تقول: لم تشبع فی طول یومک یا غافل, أفتشبع فی هذه الساعة؟
و الثانی: الدهقان یأخذ المروءة و یضرب الجدر المشترک مرائیا انه یعمر نصیبه و یزیل الحشیش و غرضه أن یزید فی کروته, فتضحک منه الملائکة و تقول: انک ما شبعت من هذا الجریب أفتشبع من هذا؟
و الثالث: المرأة البارزة إذا ماتت فیسجى قبرها حتى یسوى علیه اللبن لئلا یطلع على حجمها فتضحک الملائکة و تقول: حین کانت مشتهاة فما سجیتموها, و الآن صارت منفرة فسجیتموها؟
وأما بکاؤهم فی الثلاث:
فالأول: الغریب إذا خرج لطلب العلم فأدرکه الموت,
و الثانی: الشیخ والشیخة إذا تمنیا ولداً و رزقهم الله و فرحا و قالا: هو خادمنا فی آخر عمرنا و مشیع جنازتنا ثم أدرکه الموت فی حیاتهما فإن الملائکة تبکی قبل بکائهما على ولدهما,
و الثالث: الیتیم إذا استیقظ من منامه و أخذ یبکی لتسرع إلیه أمه و هو لایذکر موتها, فلما سمعت الدایة بکاءه صاحت علیه بصوت کریه: ماهذا البکاء؟ فلما سمع صوتها تذکر موت الوالدة فیسکت آیسا فعند ذلک تبکی الملائکة.
ترجمه:
روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل علیه السلام پرسید: آیا ملائکه هم خنده و گریه می کنند؟ جبرئیل گفت آری. ملائکه در سه جا از روی تعجب می خندند و در سه جا از روی ترحم گریه می کنند.
اما آن مواضعی که خنده تعجب دارند عبارتند از:
1. کسی که تمام روز را به کار های لغو و امور دنیوی مشغول است و چون نماز عشا می خواند باز هم به ادامه همان کار ها می پردازد. در اینجا ملائکه می خندند و می گویند. در طول روز از این کار ها سیر نشدی که این یک ساعت از شب را هم به آن افزودی؟
2. کشاورزی که مرز بین زمین خود و زمین دیگری را بهم می زند و به حق دیگران تجاوز می کند و یا از سهمیه آب دیگران بر می دارد تا حاصل بیشتری به دست آورد. در اینجا ملائکه می خندند و می گویند تو که به سهم خود قانع نبودی و از محصول آن سیر نشدی آیا از این اندکی که از حق دیگران بر میداری سیر می شوی؟
3. زن بد حجابی می میرد. چون او را در قبر می گذارند و روی آن را از خشت و خاک می پوشانند ملائکه می خندند و می گویند: تا او زنده بود و خواهان داشت او را نپوشانیدند حالا که مرده و همه از او نفرت دارند او را می پوشانند!
و اما آنجا که ملائکه از روی ترحم می گریند عبارت است از:
1. کسی که غریبانه از خانه اش برای تحصیل علم خارج شود و مرگ او فرا رسد.
2. زن و مرد پیری که آرزوی فرزند دارند و خداوند به آنها فرزندی عطا کند و آنها به او دل بندند و او را عصای پیری خود بدانند اما مبتلا به داغ ان فرزند گزدند. در این جا ملائکه بیش از پدر و مادر او می گریند.
3. یتیمی که پدر و مادر خود را از دست داده چون از خواب بیدار شود بدون توجه به این که پدر و مادر ندارد گریه سر دهد و دایه او فریاد زند این گریه برای چیست؟ چرا گریه می کنی؟ و یتیم که صدای او را می شنود مردن مادر خود را به خاطر می آورد و به ناچار ساکت می شود. این جا نیز ملائکه می گریند.
پانویس:
مشکینى على، تحریر المواعظ العددیة، ناشر الهادى، قم، سال 1424 ق، نوبت هشتم، ص 242
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.