مرحوم علامه مامقانى (رحمه الله) در جلد سوم کتاب شریف ((تنقیح المقال)) درباره سیدتنا زینب الکبرى (سلام الله علیها) مى نویسد: درباره سیدتنا زینب الکبرى مى گویم: زینب و چیست زینب و چه چیز تو را دانا گردانید (و از کجا درک نموده و دریافتى) که (شرافت و بزرگى و فضیلت و برترى) زینب چیست؟ (پس به طور اختصاص آن هم یک از هزار هزار آن است که) زینب عقیله یعنى خاتون بزرگوار و گرامى فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا) است، و محققا صفات حمیده و خوى هاى پسندیده را دارا بود که پس از مادرش، صدیقه کبرى (سلام الله علیها) کسى دارا نبوده است، تا این که حق و سزاوار است گفته شود: او است صدیقه صغرى، زینب را در حجاب و پوشش و عفت و پاکدامنى (از دیگران) زیادت و افزونى است (و آن این است) که تن او را در زمان پدرش (امیرالمؤمنین) و دو برادرش (امام حسن و امام حسین) کسى از مردان ندید تا روز ((طف)) (کربلا، و این که زمین کربلا را طف مى نامند، براى آن است که طف زمینى بلند و جانب و کنار را گویند، و زمین کربلا کنار فرات است) و زینب (سلام الله علیها) در صبر و شیکبایى (از مصایب و اندوه هاى بزرگ) و ثبات و پایدارى و قیام و ایستادگى (در آشکار ساختن حق و درستى) و قوت و نیروى ایمان و گرویدن (به عقاید و احکام دین مقدس اسلام) و تقوا و پرهیزکارى و اطاعت و فرمانبرى (از آنچه خداى تعالى فرموده) وحیده و یگانه بود (که پس از مادرش علیا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در دنیا چنین خاتونى که داراى این صفات حمیده و خوى هاى پسندیده بى مانند باشد، سراغ ندارم.
زینب (سلام الله علیها) در فصاحت و آشکارا سخن گفتن و زبان آورى و در بلاغت و رسایى سخن و سخن گفتن مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال، گویى از زبان (پدر بزرگوارش) امیرالمؤ منین (سلام الله علیه) قصد و آهنگ مى نمود، چنان که پوشیده نیست بر کسى که در خطبه و سخنرانى او (در مجلس ابن زیاد در کوفه، و مجلس یزید در شام) از روى تحقیق و درستى فکر نموده و بیندیشد، و اگر ما (علما و بیان کننده اصول و فروع دین مقدس اسلام) بگوییم: زینب (سلام الله علیها) مانند امام (سلام الله علیه) داراى مقام عصمت بوده (از گناه بازداشته شده و هیچ گونه گناهى نکرده با این که قدرت و توانایى بر آن داشته و معنى عصمت نزد ما امامیه همین است) کسى را نمى رسد که (گفتار ما را) انکار کند و نپذیرد.
اگر به احوال و سرگذشت هاى او در طف و کربلا و پس از کربلا (در کوفه و شام) آشنا باشد، چگونه چنین نباشد؟ و اگر چنین نبود هر آینه امام حسین (سلام الله علیه) مقدار و پاره اى از بار سنگین امامت و پیشوایى را روزگارى که امام سجاد (سلام الله علیه) بیمار بود بر او حمل و واگذار نمى نمود، و پاره اى از وصایا و سفارش هاى خود را به او وصیت نمى کرد و امام سجاد (سلام الله علیه) او را در بیان احکام و آنچه که از آثار و نشانه هاى ولایت و امامت است. نایبه به نیابت خاصه و جانشین خود نمى گرداند.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.