«این زن بزرگوار به جده معروف شد؛ ولی تنها «جده بودن» سبب شهرتش نشد، مقامی دارد، عظمتی دارد، جلالتی دارد، شخصیتی دارد که نوشتهاند بعد از امام عسکری علیه السلام «مَفْزَعُ الشّیعة» بود؛ یعنی ملجأ شیعه، این بزرگوار بود. قهراً در آنوقت ـ چون امام عسکری علیه السلام 28 ساله بودهاند که از دنیا رفتهاند، علیالقاعده مطابق سن امام هادی علیه السلام هم حساب بکنیم ـ زنی بین پنجاه و شصت بوده است. اینقدر زن با جلالت و باکمالی بوده است که «شیعه» هر مشکلی برایش پیش میآمد، به این زن عرضه میداشت.» شیخ صدوق در کمالالدین از احمد بن ابراهیم نقل میکند: بر حضرت حکیمه دختر امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم؛ و از پشت پرده مسائل خود را با ایشان مطرح کردم. از امامان پرسیدم، یکییکی را شمرد تا رسید به نام حجت امام زمان علیه السلام. پرسیدم: شما ایشان را دیدهاید یا خبرش را شنیدهاید؟ فرمود: شنیدهام، زیرا ابومحمد (امام عسکری) در نامهای به مادرش به دنیا آمدن حجت خدا خبر داد. پرسیدم: اکنون آن کودک کجاست؟ گفت: مخفیشده است. گفتم: پس شیعیان به کجا پناه ببرند؟ فرمود: به جده، مادر امام حسن عسکری. پرسیدم: یعنی به کسی اقتدا کنم که وصی او یک زن است؟ فرمود: آری. شما در این امر به امام حسین علیه السلام اقتدا میکنید که در ظاهر حضرت زینب علیها السلام را بهعنوان وصی انتخاب کرد، و آن چه از امام سجاد علیه السلام از دانش و کرامت ظهور میکرد، به حضرت زینب نسبت میدادند.
امامان شیعه گاه همسرانی نیکوکار و صالحه داشتند که میتوانند در عین معصومنبودن، الگویی برای زنان هر عصر و دورانی باشند؛ و گاه همسرانی داشتند که مانند جعده، امامشان را به شهادت میرساندند. زندگی سیاسی امام هادی علیه السلام در خفقان و فشار شدید عباسیان بود و در دوره متوکل عباسی این فشار بر شیعه بسیار شدید و سختتر هم شد. با اینوجود امام علیه السلام از نعمت حضور و همراهی همسری نمونه و آگاه برخوردار بودند که نهتنها در این شرایط سخت، همراه و همقدم امام بود، که بعد از شهادت امام نیز این وظیفه را بر دوش میکشید.
همسر امام هادی علیه السلام که بود؟ به روایت تاریخ امام هادی علیه السلام تنها یک همسر ام ولد داشتهاند. نام ایشان در منابع مختلف با عناوین متفاوتی بیان شده است؛ شیخ مفید از ایشان با نام حدیثه و در دیگر منابع با نامهایی چون حُدیث، سلیل، سمانه و سوسن یاد شده است. تعدد نام در میان عربها، خصوصاً کنیزان، امری رایج بود؛ در حقیقت ورود کنیز به خانه و شرایط جدید و در حضور مالک جدید، از عوامل نامگذاری و تغییر اسامی متناسب با وضعیت تازه و شرایط مکان جدید بود. ازاینرو به ام ولد بودن ایشان اشاره شده است. ایشان بعد از تولد امام حسن عسکری علیه السلام نیز با کنیه «امالحسن» و «ام ابیمحمد» نامیده میشدند. بعد از میلاد حضرت صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از ایشان با کنیه «جدّه» یاد میشد.
نسب و دودمان سوسن علیها السلام چندان مشخص نیست؛ اما از تعابیری چون «ام ولد» میتوان نتیجه گرفت که او بهعنوان «کنیز» در مدینه زندگی میکرده و شاید همراه خانواده و اقوامش در یکی از جنگهای عصر حکومت بنیعباس به سرزمین مقدس مدینه آمده است؛ همانگونه که برخی منابع گفتهاند: او در ولایت و کشور خودش، پادشاهزاده بود. ویژگیهای امالحسن سلام الله علیها از قول امام هادی علیه السلام روایت شده است که زمانی ایشان نزد امام رسیدند و امام فرمودند: «سلیل»، از هر آفت و هر پلیدى و نجاست بیرون کشیده شده است. علمای بزرگ، در توصیف ایشان، هر یک از واژگان و عبارات خاصی استفاده کردهاند.
به نقل از ریاحین الشریعة شیخ صدوق مینویسد: این نهایت شرف، جلال، فضل و کرامت است که وی واسطه بین امام عج و امت بوده و شایستگی حفظ اسرار امامت و وصیت را داشته است. علامه مجلسی میگوید: وی درنهایت ورع، تقوا، عفاف و صلاح بود. شیخ عباس قمی نیز بیان میکند: او از زنان بامعرفت و صالحه بود... در فضل او کافی است که پس از شهادت امام عسکری علیه السلام پناه شیعیان بود.
شهید مطهری درباره شخصیت والای این بانو، میفرماید: «این زن بزرگوار به جده معروف شد؛ ولی تنها «جده بودن» سبب شهرتش نشد، مقامی دارد، عظمتی دارد، جلالتی دارد، شخصیتی دارد که نوشتهاند بعد از امام عسکری علیه السلام «مَفْزَعُ الشّیعة» بود؛ یعنی ملجأ شیعه، این بزرگوار بود. قهراً در آن وقت ـ چون امام عسکری علیه السلام 28 ساله بودهاند که از دنیا رفتهاند، علیالقاعده مطابق سن امام هادی علیه السلام هم حساب بکنیم ـ زنی بین پنجاه و شصت بوده است. اینقدر زن با جلالت و باکمالی بوده است که «شیعه» هر مشکلی برایش پیش میآمد، به این زن عرضه میداشت.» ایشان بعد از نقل فرمایش حکیمه خاتون علیها السلام میگوید: «... وصی امام عسکری علیه السلام در باطن، این فرزندی است که مخفی است؛ ولی در ظاهر که نمیشد بگوید وصی من اوست؛ در ظاهر وصی خودش را این زن با جلالت قرار داده است.» دوران همسری در زمان زندگی مشترک ایشان، دستگاه حکومتی حاکم، برای کنترل دقیقتر رفتوآمد شیعیان و ایجاد محدودیت در فعالیت برای امام هادی علیه السلام، متوکل عباسی، امام را به سامرا فراخواند و دوران زندگانی امام در محوطهای نظامی و تحت کنترل شدید امنیتی، آغاز شد و تا پایان عمر امام عسکری علیه السلام ادامه یافت.
دوران زندگی پس از امام هادی علیه السلام این بانوی بزرگوار در زمان ولادت حضرت حجت علیه السلام حضور نداشتند و نامی از ایشان در این ماجرا به میان نیامده و عمه امام عسکری علیه السلام در پاسخ به برخی از شیعیان در مورد ولادت حضرت مهدی علیه السلام اینگونه بیان کردند که امام عسکری علیه السلام به مادرش نامه نوشت و او را از ولادت امام مهدی علیه السلام خبردار کرد. اما در مهمترین برهههای سیاسی تاریخ حضور داشتند و همچنان امین امام عسکری علیه السلام بودند؛ بهطوری که امام عسکری علیه السلام قبل از شهادتشان، جهت ایمنساختن خانواده و استمرار ولایت، اقدامات مهمی را بهواسطه مادرشان به انجام رساندند. امام در سال شهادتشان، مادر را به حضور خواستند و ایشان را از شهادت خود مطلع ساختند و به همراه امام زمان علیه السلام راهی سفر حج ساختند.
ایشان بعد از حج، در مدینه بودند که خبر شهادت امام علیه السلام رسید و باعث شد که آنها بهسرعت به سامرا بازگردند؛ و آتش فتنهای که میرفت پررنگتر شود را خاموش کنند. ایشان بعد از رسیدن به سامرا، در برابر پسرشان جعفر کذاب، که ادعای امامت داشت، ایستادند و تمامقد از ولی حاضر الهی حمایت کردند و گفتند: «من، وصی پسرم حسن بن علی هستم و بهعنوان وارث، میخواهم حقم را بگیرم.» جعفر و پیروانش برای باطلکردن این ادعا، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. متقابلاً آن بانوی خردمند و شجاع هم برای اثبات حق خود (در ارث و وصایت)، مدارک کتبی و شفاهی را به دادگاه تقدیم کرده و درنتیجه، قاضیالقضات پایتخت نیز به نفع وی حکم صادر کرد. از این زمان بود که شیعیان، امیدوارانه به امام غایبشان ایمان پیدا کردند.
شیخ صدوق در اکمالالدین از احمد بن ابراهیم نقل میکند: بر حضرت حکیمه دختر امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم؛ و از پشت پرده مسائل خود را با ایشان مطرح کردم. از امامان پرسیدم، یکییکی را شمرد تا رسید به نام حجت امام زمان علیه السلام. پرسیدم: شما ایشان را دیدهاید یا خبرش را شنیدهاید؟ فرمود: شنیدهام، زیرا ابومحمد (امام عسکری) در نامهای به مادرش به دنیا آمدن حجت خدا خبر داد. پرسیدم: اکنون آن کودک کجاست؟ گفت: مخفیشده است. گفتم: پس شیعیان به کجا پناه ببرند؟ فرمود: به جده، مادر امام حسن عسکری. پرسیدم: یعنی به کسی اقتدا کنم که وصی او یک زن است؟ فرمود: آری. شما در این امر به امام حسین علیه السلام اقتدا میکنید که در ظاهر حضرت زینب علیها السلام را بهعنوان وصی انتخاب کرد، و آنچه از امام سجاد علیه السلام از دانش و کرامت ظهور میکرد، به حضرت زینب نسبت میدادند. وفات وصیت این بانوی مخدره آن بود که در کنار همسر و پسر بزرگوارشان به خاک سپرده شوند، اما پس از رحلت ایشان و در روز خاکسپاری، جعفر کذاب ادعا کرد اینجا خانه من است و اجازه خاکسپاری ایشان را نمیداد. در این میانه بود که امام مهدی علیه السلام از میان جمعیت ظاهرشده و در برابر عموی خود ایستادند و گفتند: »یا جَعْفَر! دارُکَ هِیَ أمْ داری؟» ای جعفر! آیا اینجا، خانه تو است یا خانه من؟ و سپس در میان چشمان نیروهای امنیتی که به دنبال امام بودند، از انظار مخفی شدند.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.