دلسوزی ابوطالب به پیامبر

دلسوزی ابوطالب به پیامبر

http://s4.picofile.com/file/8167655526/%DB%8C%D8%A8%D8%B5.jpg

ابوجعفر محمدن بن حبیب – رحمت خدا بر او باد – در کتاب موسوم به «امالی» می نویسد: ابوطالب (علیه السلام) هر گاه رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) را می دید، به گریه می افتاد  می گفت: «وقتی او را می بینم، خاطره ی برادرم برایم زنده می شود» و عبدالله – پدر پیامبر – برادر پدری و مادری ابوطالب (علیه السلام) بود و ابوطالب (علیه السلام) و نیز عبدالمطلب شدیداً نسبت به او علاقه مند و دلسوز بودند. ابوطالب (علیه السلام) به شدت از این که خوابگاه پیامبر شناسائی شود و بر ابوطالب (علیه السلام) شبیخون آرند، می هراسید. از این رو، شبها علی (علیه السلام) را به جای او در بستر می خواباند. یکشب علی (علیه السلام) گفت: «ای پدر ممکن است من کشته شوم.» ابوطالب (علیه السلام) به او گفت: فرزندم، صبر کن که صبر شایسته تر است و هر زنده ای به سوی مرگ بازخواهد گشت همانا که ترا بذل این راه نمودیم و بلا و آزمایش بسیار سخت است آزمایش در راه دست و فرزندش – عبدالله و پیامبر – هر زنده ای اگرچه از زیادی عمر خسته شود سرانجام طعم مرگ را خواهد چشید علی (علیه السلام) در پاسخ پدر گفت: آیا مرا به صبر و پایداری در یاری احمد (صلوات الله علیه و آله) – پیامبر – فرمان می دهی؟ حال آنکه به خدا سوگند آنچه را که گفتم از سر ترس نبود ولی دست داشتم که یاری ام را ببینی و بدانی که  همواره مطیع و  فرمانبر تو هستم زود باشد که در راه خدا برای یاری احمد (صلوات الله علیه و آله) -پیامبر هدایت و ستوده در کودکی و نوجوانی – بکوشم 1

علامه امینی قدس سره  گوید:

همانا قرابت خویشاوندی در حد معینی برای حمایت و پشتیبانی ایجاد انگیزه می کند ولی وقتی جانفشانی درباره ی فرزندی چون امیرالمومنین (علیه السلام) برسد که محبوبترین موجود جهان نزد پدرش – ابوطالب (علیه السلام) – است، دیگر فداکاری باز می ایستد و موردی پیدا نمی کند. دیگر برای پدر ساده نیست که پسرش را هر شب به کشتنگاه بفرستد و به جای برادر زاده اش بخواباند. مگر اینکه در این کار انگیزه و عاملی دینی در کار باشد. و همین معنای سرسپردگی و تسلیم ابوطالب (علیه السلام) در برابر دین حنیف است.  گفتگوی شاعرانه پدر و پسر هم گیای این مطلب است که پسر به نبوت پیامبر  (صلوات الله علیه و آله) تصریح می کدن  پدر این سخن را انکار نمی کند  معتقد نیست که این دفاکاری و خود را به مهلکه افکندن صرفاً به دلیل خویشاوندی مستحکمی است که انگیزه ی فرزندش برای یاری و انجام وظیفه ی بدون به تعویق افکندن باشد (پس درود خدا بر این پدر  و پسر)

(1)  شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، جلد 3، صفحه 310  69 کتاب «الحجة» تألیف ابوعلی الموضح العمری العلوی.

برگرفته از کتاب شریف الغدیر

۰ ۰ ۱ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۱)

نگاه به تاریخ اسلام

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۵۵
سلام دوست و همسنگر عزیز - بعضی مطالب برای کار علمی در حوزه یا دانشگاه یا یک کلاس تخصصی تاریخ اسلام خوبست ، جسارتا در وبلاگ مطالب تاریخ اسلام که مورد نیاز فوری نسل جوان در برابر تهاجم فرهنگی لازم است بیشتر کار گشاست، اگر بخواهم نمونه بدهم ، مطالب وبلاگ حقیر است که بر این دیدگاه استوار است.- پیروز و سربلند باشید

پاسخ:

۲۴ بهمن ۹۳، ۱۲:۱۸
سلام
موفق باشید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی