از باب البقیع که وارد حرم شوید، به سه هشتی که هرکدام دو شبکه فولادی محرابی شکل دارد برخورد میکنیم
از راه دور نیز قبوله
در ادامه...
میریم تو حال خودمون
یاد سالهای قبل که میافتم، بیشتر پی به نامردی و نمک نشناسی وهابی ها میبرم
بد جوری میخوره تو ذوقمون
جمعا شش شبکه فولادی است که روی آنها تا سه سال قبل نوشته بود
یا الله یا محمد
نام الله همراه نام پیامبر
اما از سه سال قبل تا کنون محمد را برداشته و به جای آن مجید گذاشتند
چرا اینکار را میکنید؟
(با عرض پوزش از پیامبر و همه مسلمانان)
چون محمد مُرده و پوسیده، لازم نیست نامی از او باشد
بازهم از پیامبر عذر می خواهم
چاره ای نیست برای تنویر افکار خوب است:
ابن تیمیه (رهبر فکری وهابیها) آمد تو مسجد و با گستاخی تمام با عصای خودش به قبر پیامبر اشاره کرد و گفت:
این عصای من از استخوانهای پوسیده زیر این خاک ارزشش بیشتر است، زیرا عصای من حاجت مرا می دهد اما از او کاری ساخته نیست.
باشه! شاید روی نفهمی و حماقت، این ایده دنبال میشود
ولی میفهمی حماقت تنها نیست خباثت هم هست
میگی نه بیا بیشتر مسجد را بگردیم
از مسجد قدیمی که میای بیرون پاتو میذاری مسجد جدید، نوشته ای توجهتو جلب میکنه
نوشته:
بنی بیده هذه الأحجار الاربعة فلان تأسیا بالنبی صلی الله علیه و آله وسلم تقبل الله منه (و ذاک فی شهر ربیع الاول سنة 1373 هـ ق)
تو پرانتز، بقول امروزیها پیام بازرگانی:
حالا عادت بدی که اهل سنت دارن (اختصاص به وهابیها ندارد) صلوات بیرون نمازشون با صلوات داخل نماز فرق میکنه، داخل نماز صلوات همراه با آل پیامبره، ولی بیرون نماز صلوات ابتر میفرستن (صلوات دم بریده تعبیر خود پیامبرمونه) بگذریم، بریم سر اصل موضوع
پرانتز بسته!
ترجمه اش اینه:
این چهار سنگ را فلان پادشاه گذاشته تا به پیامبر تأسی کرده باشد، خدا از او قبول نماید، این در سال 1373 هجری قمری بوده است
خوب به عکس دقت کنید!
دیوارهای حیاط جدید (سمت چپ) با سنگهائی متفاوت از دیوار قدیم است
چند نکته:
1- تمام قستهای دو حیاط قدیمی تخریب شده، ولی این علامت را نگه داشتند، چرا؟
چون نام پادشاه مقدس است.
پس یادگاری خوب است اما برای پادشاه نه پیامبر.
2- رنگ سنگهای مسجد قدیم قهوهای متمایل به نارنجی است، چون فقط دست شاه به آن چهار سنگ خورده آن سنگها را با دو رنگ قهوهای تیره و سفید متمایز کردند، آقا حجاره نامشونو رو سنگ تراشیده تا برای همیشه بمونه، هرکه سنگو دید یاد او بیافته.
3- گذاشتن چهار سنگ به صورت سمبلیک، یعنی تأسی به پیامبر؟!
تأسی به پیامبر خوب است، اما ریاکاری شرک است.
میگن نه این شرک نیست چون پادشاه اولوالامره و کارهایش روی حساب و کتابه!
اما اگر مسلمانی به توصیه پیامبر عمل کند و به زیارت ایشان حتی بعد وفاتشان بیاید مشرک است.
دشمنی با پیامبر به نظر شما شاخ و دم دارد؟؟!!
یعنی کاری که پادشاه در 56 سال قبل کرده ( کار که نه! به قطر سنگها دقت کنید می فهمید وزن سنگها 20 کیلو کمتر نیست) یعنی ماله ای کشیده رفته، باید حک شود و علامت داشته باشد ولی نام پیامبر؟؟
بارها و بارها زوار ایرانی و غیر ایرانی سؤال میکنند قبر پیامبر کجاست؟
یعنی اگر سراسر حرم را بگردی، یک تابلوی راهنما، حتی یک فلش کوچک نیز وجود ندارد تا زوار را راهنمائی نماید.
باز مجبورم اسم خبیث ابن تیمیه را ببرم، او گفته:
هرکه به قصد زیارت پیمغبر بیاید مشرک است(!!)
حالا میگی این مال 56 سال قبله الآن روشن تر شدن، دیگه از این کارها نمیکنن!
پس به این عکس نگاه کن:
این سنگ در چهار قسمت مسجد النبی نصب شده است
در تاریخ 9 صفر 1405 یعنی 24 سال قبل بنا شده است
نوشتن سنگ یادبود از منظر هیچ عاقلی اشکال ندارد
اصل توسعه و تعمیر مسجد کار خوبی است
اما طبق مسلک اینها سؤال می کنیم:
چرا نام فهد بزرگ تر از نام الله و آیات قرآن نوشته باشد؟
این شرک نیست، پس چیست؟
بنابر عقیده وهابیت مبنی بر تخریب تمام چیزهای غیر خدائی(!!)
چرا این سنگ را بنا کردند؟
بنا کردند، چرا بعد مرگ فهد تخریبش نکردند؟
مگر نه اینک او پوسیده است؟
نام کسی که مسجد را تعمیر کرده حک شود
اما نام کسی که اصل شهر به خاطر زحمات اوست تبدیل به مجید شود
و سؤالات فراوان دیگر...
لازم نیست خیلی به ذهن خود فشار بیاوریم
یک سری میریم مکه
کنار شهدای فخ
واقع در شارع الشهداء، حسین بن على بن حسن بن حسن، در سال 169 با شورش بر ضد هادى عباسى به قتل رسید، امام باقر علیه السلام مىفرمایند پیامبر از فخ که مىگذشت ایستاد، رکعتى نماز خواند و وقتى رکعت دوم را خواند گریه کرد وفرمود: جبرئیل به من خبر داد که: یا محمد ان رجلا من ولدک یقتل فى هذا المکان و اجر الشهید معه اجر الشهیدین.
این مقبره به خاطر دشمنی با پیامبر تخریب شده است
اما کنار آن، قبر عبدالله بن عمر است، که دشمنی او نیز با علی و آل علی علیهم السلام ثابت است، این قبر هم مخروبه بود، ولی با ارادتی که شهردار مکه به دشمنان پیامبر دارد قبر آن را آباد کرد، دورش دیوار سفید کشید، برایش نردههای آهنی با رنگهای طلائی نصب کرد و بر روی تابلو نوشت:
مقبره عبدالله بن عمر رقم (2)
چراکه عبدالله بن عمر مقبره دیگری در محله ای به نام محصب دارد که در واقع مقبره اصلی اوست، اما چون احتمال دادند (یا خواستند نام نواده پیامبر فراموش شود) مقبره اش اینجاست برایش قبر دومی نیز دست و پا کردند.
دشمنی با پیامبر شاخ و دم دارد؟
این قصه سر دراز دارد
این غصه سر دراز دارد
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.