یمن باتلاق آل سعود
در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام با مقام معظم رهبری که در تاریخ 1393/01/20 صورت گرفت؛ رهبر انقلاب با اشاره به تجاوز رژیم سعودی به یمن تاکید کردند: «سعودیها در این ماجرا قطعاً ضربه خواهند خورد و بینی آنها به خاک مالیده خواهد شد.» در این ارتباط رسانههای مطرح جهان واکنشهای مختلفی نشان دادهاند. در این میان واکنش نشریه «فارین پالیسی» قابل توجهتر است. این نشریه آمریکایی در تحلیلی نوشت: «تحلیل گران مستقل با پیشبینی «آیتالله خامنهای»، رهبر عالی ایران درباره شکست نظامی عربستان در یمن موافقند. این نشریه آمریکایی از قول «المسلمی»، یکی از محققان مدعو در اندیشکده کارنگی مینویسد: «روزگاری که بتوان اداره یمن را به دست یک نفری سپرد که بتوان با او وارد معامله شد و در عین حال انتظار مراقبت از اوضاع را داشت، به سرآمده است. این (حمله به یمن) میتواند به ویتنام آنها تبدیل شود.» روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» نیز در این مورد نوشت: «تجاوز ارتش سعودی به یمن دستاورد چندانی نداشته و یمن احتمالا به باتلاقی برای سعودیها تبدیل میشود.» همچنین خبرنگار شبکه تلویزیونی «بی بیسی» اعلام کرد: «حملات هوایی عربستان سعودی به خاک یمن، با هدف متوقف کردن پیشرویهای حوثیها (جنبش انصارالله)، تاکنون شکست خورده است.» در حالی که تقریبا اکثر کارشناسان و رسانهها با قطعی بودن شکست رژیم آلسعود در یمن موافقند، خبرهایی از احتمال حمله زمینی ارتش اجارهای آلسعود به یمن منتشر شده است!
چه کسانی شهید محسوب میشوند؟
شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه و هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزه خود گرایانه منزّه و مبرّا است، تحسین انگیز و افتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. میان انواع مرگ ها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر و عظیم تر است. مرگی "شهادت" محسوب میشود که با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن "فی سبیل الله" از آن استقبال کند. شهادت دو رکن دارد: یکی این که در راه خدا باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. کلمة شهید و مفهوم شهید در کلمات و مفاهیم اسلامی و در ذهن کسانی که فرهنگشان اسلامی است، مفهومی نورانی و مقدس است و در همه عرف ها توأم با قداست و عظمت است. از نظر اسلام، هر کس به مقام و درجة شهادت نائل آید که اسلام او را با معیارهای خودش شهید بشناسد، یعنی در راه هدف های عالی اسلامی به انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود، به یکی از عالی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نائل شود، نائل می گردد.
فانوس های همیشه روشن!!!
گوش هایم را می گیرم! چشمانم را می بندم! تا ترانه ی دلخراش اصابت شلیک بر تن خسته و پاکت را نشنوم، چه ترانه غم انگیزی!
دشمن وسعتِ سینه ات، دل مهربانت را نشانه گرفته و تو در این نبرد روحت را به پرواز در می آوری، پا هدیه می دهی! دست رها می کنی!
چشمانت را به دوردستها به فصل زندگیم دوخته ای. ای شهیدان روزهای سبز!! در کدامین خاک آرام خفته اید؟! برخیزید و ببینید که اینک، دشمن ِدیرینه وطنم، طلسم ارزش هایم، باورهایم را هدف قرار داده. دیگر از تانک های غول پیکر، از شلیکِ گلوله ها خبری نیست.
دشمن فرهنگم، دینم، قلب پاره ی تنم، مادر، خواهرم، برادرم را در تارهای تنیده ی خود احاطه کرده و می خواهد بذر کهنه و فاسد فرهنگِ خود را بر لباسم، خانه ام، چهره ام، کتابم، آرام آرام در مزرعه سبزِِ امید و فطرتِ پاک خداوندیم بپاشد.
و من غافل از آن! و چشم به امید همت ها، باکری ها، خرازی ها، باقری ها و... هستم.
شمع های همیشه روشن انقلاب! از تن خاک برخیزید و مرا از گودال ِناپیدای دشمن رهایی ببخشایید!!
نقل از: نمره عینک ایمانم!!!
صلح امام حسن علیه السلام
اگر امیرالمؤمنین بجاى امام حسن مى بود آیا صلح مى کرد یا نه؟ حضرت على مى فرمود من حاضر نیستم یک روز حکومت معاویه را تحمل کنم، چگونه امام حسن راضى به حکومت معاویه شد؟
این سؤال را که اگر حضرت امیر در جاى حضرت امام حسن بود صلح مى کرد یا نه، به این شکل نمى شود جواب داد، بله، اگر شرایط حضرت على مثل شرایط حضرت امام حسن مى بود صلح مى کرد، اگر بیم کشته شدنش در مسند خلافت مى رفت. ولى مى دانیم که شرایط حضرت امیر با شرایط امام حسن خیلى متفاوت بود، یعنى این نابسامانیها در اواخر دوره حضرت امیر پیدا شد، ولهذا جنگ صفین هم جنگى بود که در حال پیشرفت بود و اگر خوارج از داخل انشعاب نمى کردند مسلم امیرالمؤمنین پیروز شده بود. در این جهت بحثى نیست. و اما اینکه شما فرمودید چرا امیرالمؤمنین حاضر نیست یک روز حکومت معاویه را قبول کند ولى امام حسن حاضر مى شود؟ شما این دو را با همدیگر مخلوط مى کنید. حضرت امیر حاضر نیست یک روز، معاویه به عنوان نایب او و به عنوان منسوب از قبل او حکومت کند، ولى امام حسن که نمى خواهد معاویه را نایب و جانشین خود قرار دهد، بلکه مى خواهد خود کنار برود. صلح امام حسن کنار رفتن است نه متعهد بودن. در متن این قرار داد هیچ اسمى از خلافت برده نشده، اسمى از امیرالمؤمنین برده نشده، اسمى از جانشین پیغمبر برده نشده، سخن این است که ما کنار مى رویم، کار به عهده او، ولى به شرط آنکه این که شخصا صلاحیت ندارد، کار را درست انجام دهد، و متعهد شده که درست عمل کند. پس این دو خیلى تفاوت دارد. امیرالمؤمنین گفت من حاضر نیستم یک روز کسى مثل معاویه از طرف من و نایب من در جایى باشد. امام حسن هم حاضر به چنین چیزى نبود، و شرایط صلح نیز شامل چنین چیزى نیست.
نزاع بر سر جانشینی ششمین پادشاه سعودی
جهت نمایش بزرگتر تصویر بروی آن کلیک کنید
عبدالعزیز در مدت حیات خود به منظور تحکیم قدرت خویش از طریق ایجاد پیوند خانوادگی با قبایل مختلف کشور، به روایتی با 235 زن ازدواج کرد که حاصل آن دست کم 43 پسر و بیش از 50 دختر بود و در نتیجه اکنون شمار اعضای خاندان سلطنتی افزایش یافته و 20 تا 30 هزار نفر برآورد میشود.
فرزندان مشهور عبدالعزیز عبارتند از: سعود بن عبدالعزیز، از پادشاهان عربستان/فیصل بن عبدالعزیز، از پادشاهان عربستان/خالد بن عبدالعزیز، از پادشاهان عربستان/فهد بن عبدالعزیز، از پادشاهان عربستان/عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه کنونی عربستان/سلطان بن عبدالعزیز، اولین ولیعهد ملک عبدالله (قبل از پادشاهی فوت شده است.)/نایف بن عبدالعزیز، دومین ولیعهد ملک عبدالله (قبل از پادشاهی فوت شده است.)/سلمان بن عبدالعزیز، ولیعهد کنونی ملک عبدالله/طلال بن عبدالعزیز/مشعل بن عبدالعزیز/متعب بن عبدالعزیز، برادر تنی/مشعل/عبدالرحمن/طلال/ترکی/بدر/احمد.
و اکنون ملک عبدالله امسال ۹۰ سال دارد و برادر ناتنی و ولیعهد او شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز ۸۰ سال داشت که زودتر از او در گذشت. کسی که بعد از شاهزاده سلطان توانست به ولیعهدی برسد، شاهزاده نایف بن عبدالعزیز بود که ۲ سال از شاهزاده سلطان جوانتر بود. اما شاهزاده نایف، دومین ولیعهد عبدالله نیز در شانزدهم ژوئن ۲۰۱۲ میلادی درگذشت. پس از مرگ نایف برادرش، سلمان بن عبدالعزیز به عنوان ولیعهد پادشاهی سعودی انتخاب شد.
عمر، مردم را علیه علی علیه السلام تحریک می کرد
عمر بن خطاب براى تحت پوشش قرار دادن فرارها و ناکامى ها و هزیمت هاى خود در جبهه هاى اسلام، در دوران خلافت خویش، قریش را بر علیه حضرت على (علیه السلام) تحریک مى کرد و آنان را به گرفتن انتقام کشته هاى خود در جنگها به دست على علیه السلام تشویق مى نمود. چنانچه موفق الدین مقدسى در کتاب خود این مطلب را بیان کرد([69]).
اینجا عراق است..
اینجا عراق/صدای این کودکان را هیچکس نشنید/تشنه زیر آفتاب/از ترس داعش در کوه ها زجر کش شدند/خدایا ما را ببخش
نقش ابوبکر در جنگها
ابوبکر در جنگها و جهاد هیچ نقشى نداشته، حتى یک بار دست به شمشیر نبرده است و یک تیر به طرف دشمن نیانداخته و قطره اى از خون کفار را به زمین نریخته است; چنانچه ابوجعفر اسکافى این مطلب را فرموده است:
لم یرم ابوبکر بسهم قط و لاسلّ سیفاً و لا اراق دماً.([6])
با این حال چرا شما او را جزء مجاهدان و جهاد او را از جهاد حضرت على علیه السلام بالاتر مى دانید.([7])
بنا بر عقیده ما شیعیان شما درباره ابوبکر غلو مى کنید؛ آیا جوابی دارید؟
خمسِ غارت کربلا را دادیم!!
امیر سعود، لشکر انبوهی به کربلا کشید واین لشکر تمام برج وباروهای شهر را خراب نموده وبیشتر مردم کوچه وبازار را به قتل رساند وحتی برای جلوگیری ازگسترش جمعیت مشرکان یعنی مخالفان وهابیت، زنان وکودکان را هم از دم تیغ گذراند. لشکریان وارد حرم شده وزائران امام حسین (علیه السلام) را که به (قول وهابیت) آنان همه مشرک وکافر بودند، از دم تیغ گذراندند وپس از تخریب بنا، طلاجات قبر واشیای نفیس حرم رابه غارت بردند ونزدیک ظهر بااموال زیادی از مردم ازشهر خارج شدند.
البته ناگفته نماند وجای خنده دارد!!
این موحدان دل رحم، خمس اموال غارت شده وطلاهای زنان را که ربوده بودند، پرداختند که مبادا به احکامشان خللی وارد شود! [1]
تازه، طلبکار هم هستند!
آخرین نظرات
- دستت شما درد نکند خوب است اما فونتی عربی نسخ که می شد بسیار خوب تر می شد.
- یادتون نره سنی یعنی به سنت عمر و خلفا ببینید این ...
- یادتون نره سنی یعنی به سنت عمر و خلفا ببینید این ...
- سلام. خداخیرتون بده. خیلی به دردم خورد
- با تشکر از زحمات شما خدا خیر و برکت به زندگی شما بدهد
- آقایی که خودت را "من"معرفی کردی این فرض غلطی که ...
- اصلا لازم نیست این همه کتاب بخونیم تا به حقیقت پی ...
- اگر شیعه علی نبود اسلام به بی راه می رفت و جهالت ...
- سلام هنوزم این پیامرسان هست؟
- خدا خیر دنیا و آخرت بده بهتون خیلی کمکم شد برای ...